ali
|
خنده بازار خخخ فقط بخند
سلام به همراهان عزیز امروز تولد ۵ سالگـــی سـه علی سـه هستش به همین مناسبت براتون طنزنوشته های جدید رو آماده کردم که دور هم بخندیم راستی ممنون که توی این ۵ سال سایت خودتون رو همراهی کردین …نیست بالاتر و غمگین تر دگر از این خبر
دلبرت on باشد و pv نیاید یک نظر
از گروه شاعرا دزدیدم
.
.
.
آهـــای اونــایی که سر جلسه امتحان هنوز ما چیزی ننوشته بودیم
شما یه برگ اضافه میخواستین
ینی تو روحتون با اون قیافتون !
نصف واحدایی که افتادم به خاطر استرسی بود که از وجود شما گرفتم
.
.
.
چند سال دیگه برا نسل آینده سوال میشه که
لوازم آرایش اول برا دخترا بوده یا پسرا ؟!
مرغ و تخم مرغ کم بود اینم اضافه شد
.
.
.
خوشحالم
مثه دختری که دماغ فابریکش از دماغ عمل کرده ی دوستش بهتره
.
.
.
یکی از بزرگترین شانس هایی که تو زندگیم آوردم
اینه که اونایی که ازم آدرس پرسیدنو دوباره ندیدم
.
.
.
میگن بخند تا دنیا به روت بخنده
من :
دنیا:
من:
دنیا:
من:
دنیا: زهرِمار
.
دیروز داشتم با خانومم دور فلکه با موتور دور میزدم
برگشت گفت وااااای عزیزم ، چه بوی کبابی میاد
منم لوتی بازیم گل کرد !
گفتم گور بابای بنزین ، یه دور دیگه چرخیدم
.
.
.
اونی که از کنجد روغن گرفته چی فک کرده پیش خودش؟
چطوری دلش اومد؟ اون بچه جون نداره اصن !
.
.
.
روغن نارگیل اگه خوب بود
موهای خودِ نارگیل اونجوری نبود !
شبیه پشم گوسفنده والا
.
.
.
ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻓﺎنتزیام ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ:
ﺻﺒﺢ که ﺑﯿﺪﺍﺭ میشم ، ﺑﮕﻢ:
ﺻﺒﺤﻮﻧﻪ ﯼ ﻣﻨﻮ ﺑﯿﺎﺭﯾﺪ ﺗﻮ ﺭﺧﺘﺨﻮﺍﺑﻢ !
ﯾﻌﻨﯽ گفتما
خیلی هم ﮔﻔﺘﻤا
جواب هم دادن
ﻭﻟﯽ ﺟﻮﺍﺑﺸﻮﻥ ﺩﺭ ﺧﻮﺭ ﺷﺨﺼﯿﺖ ﻣﻦ ﻧﺒﻮﺩه
.
.
.
مورد داشتیم طرف واسه کنکور، کتابهای خیلی سبز رو میخونده
اما نتیجه ی خیلی قهوه ای گرفته…
مدرسان کثیف
.
.
.
امروز یه راننده نیسان دیدم،
دماغشو عمل کرده بود !
واقعا چه بلایی داره سرمون میاد
.
بابام واسه مامانم گل خریده، مامانم میگه : گله؟
بابام میگه: تا نظر کمک داور چی باشه . . !
من و بابام
مامانمم برگشت گفت:
نظر کمک داور رو نمیدونم ولی نظر کمیته انظباطی اینه که:
امشب گشنه بخوابین تا منو دیگه مسخره نکنین… :
من و بابام
.
.
.
مینا : ﺍﯾﻦ ﮐﺎﻣﭙﯿﻮﺗﺮ ﻣﻦ ﺭﻭﺷﻦ ﻧﻤﯿﺸﻪ
ملیحه : ﺍﯾﻦ ﺩﻭ ﺷﺎﺧﻪ ﺭﻭ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺰﻧﯽ ﺑﻪ ﺑﺮﻕ
مینا : ﻭﺍﺍﺍﺍﺍﯼ ملیحه ﺗﻮ ﻣﺦ ﮐﺎﻣﭙﯿﻮﺗﺮﯼ
.
.
.
صبح تو تاکسی یکی لباس چارخونه قرمز پوشیده بود
پیاده که شد در رو محکم بست !
راننده سرشو آورد بیرون گفت:
مرتیکه رومیزی
.
.
.
خواستم بحث زن گرفتنو باز کنم :
به مامانم میگم بزرگیترین آرزوت برای من چیه؟
میگه اون گوشیت بسوزه !
قبلانا میگفتن عروسیت
.
.
.
اینقدر پول دارم که میتونم بقیه عمرمو تو راحتی زندگی کنم
البته به شرط اینکه حداکثر تا پسفردا بمیرم
.
.
.
تو خیابون با تلفن حرف میـزدم
یه یارو فضولى از بغلم داشت رد میشد و به حرفام گوش میکرد !
منم با تلفن گفتم : من اونو زنده میخوام
صبر کن یکی حرفامونو شنید !
کاپشن قرمزه رو بزن!
یارو از ترس مث پلنگ زیگ زاگ می دویید تیر بهش نخوره
.
|
چهارشنبه 25 آذر 1394 - 20:22
|
|